کتاب Build a Business You Love

اخیراً فرصتی دست داد تا در چند زمین گلف مشهور اسکاتلند بازی کنم. همه‌ی شما عاشقان گلف می‌دانید درباره‌ی کدام زمین‌ها صحبت می‌کنم و درک خواهید کرد که این چه فرصت یک‌بار در عمری است. مسئله اینجاست که در هر دو روز و در هر دو زمین، با مه غلیظی مواجه بودیم که حتی نمی‌توانستیم چهل یارد جلوتر از خودمان را ببینیم. مطمئناً برای چنین فرصتی ایده‌آل نبود، اما پول خوبی برای بازی در آن زمین‌ها پرداخته بودیم و نمی‌خواستیم این شانس را از دست بدهیم!

در هر دو زمین، خدمات عالی و کَدی‌های فوق‌العاده‌ای داشتیم. در زمین اول، در هر حفره، کَدی ما به توده‌ی مه روبه‌رویمان در جهت کلی مسیر بازی اشاره می‌کرد و می‌گفت: «در آن جهت ضربه بزنید، بعد به آنجا می‌رویم و امیدواریم توپتان را پیدا کنیم.» تصور کنید که توپ را برای ضربه‌ی اول آماده می‌کنید و سعی دارید یک ضربه‌ی دویست یاردی به ناکجاآباد بزنید.

واقعاً سخت است که با تمام قدرت چوب گلف را تاب دهید وقتی هیچ ایده‌ای ندارید که توپ باید کجا برود. نیازی به گفتن نیست که بازی در آن زمین زمان زیادی برد و من بارها با خودم فکر کردم که در یک دور بازی، چند جعبه توپ گلف را می‌توان گم کرد.

زمین بعدی که در آن بازی کردیم کینگزبارنز بود و دقیقاً همان شرایط را داشتیم – مه غلیظ و یک کَدی عالی برای راهنمایی ما. اما یک تفاوت فوق‌العاده ساده و فوق‌العاده مؤثر وجود داشت: در کینگزبارنز، کارکنان میله‌هایی با چراغ‌های قرمز چشمک‌زن باتری‌دار را تقریباً هر پنجاه یارد قرار داده بودند تا مسیر بازی را مشخص کنند.

همین یک جزئیات همه‌چیز را تغییر داد. ما هنوز به درون مه ناکجاآباد ضربه می‌زدیم، اما چراغ‌ها به ما اجازه می‌دادند به اندازه‌ی کافی جلوتر را ببینیم تا بدانیم در مسیر درست ضربه می‌زنیم. همین ذره امید به ما اعتمادبه‌نفس و انرژی داد تا بهتر و سریع‌تر بازی کنیم و بیشتر لذت ببریم. همه‌اش به خاطر آن چراغ‌های قرمز کوچک بود که مسیر را نشان می‌دادند.

در نزدیک به چهل سالی که در تجارت بوده‌ام، بارها و بارها حس کرده‌ام که مستقیماً به یک توده‌ی مه خیره شده‌ام، بیشتر از آنکه بتوانم بشمارم. تنها چیزی که می‌دیدم بحران پیش رویم بود. دیدگاهم فراتر از نوک دماغم نمی‌رفت. فقط سعی می‌کردم کار درست بعدی را انجام دهم. و کار درست بعدی بعد از آن. و هرگز به انجام آن به روشی متفاوت فکر نکرده بودم.

اما اگر کسی به من می‌گفت که سیستمی برای رشد کسب‌وکارم وجود دارد – یک مسیر واقعی با نشانگرهای قرمز کوچک چشمک‌زن برای راهنمایی من – شاید همه‌ی شروع‌های اشتباه و اشتباهاتی که مرتکب شدم را از بین نمی‌برد، اما آن‌ها را محدود می‌کرد. و من می‌توانستم فراتر از بحران فعلی روز را ببینم و امید و اطمینان داشته باشم که کسب‌وکارم در مسیر درست قرار دارد.

هدف من برای صاحبان کسب‌وکاری که کتاب Build a Business You Love را می‌خوانند همین است. حتی اگر اغلب در شرایط مه آلود کار می‌کنید، اصولی که در کتاب Build a Business You Love: Mastering the Five Stages of Business یاد خواهید گرفت، مسیر را به اندازه‌ی کافی واضح مشخص می‌کند تا امید و اطمینانی را که برای تمام تلاش خود و پیشبرد کسب‌وکارتان نیاز دارید، به شما بدهد.

و گه‌گاه، خورشید از میان ابرها بیرون خواهد آمد و نسیمی مه را خواهد برد، و شما دقیقاً خواهید دانست که چه کاری و چه زمانی انجام دهید. شما از شروع‌های اشتباه و اشتباهات اجتناب خواهید کرد. و در نتیجه، کسب‌وکار خود را سریع‌تر، قوی‌تر و بهتر از آنچه من کسب‌وکار خودم را ساختم، خواهید ساخت.

آماده‌اید؟ شروع کنیم!